جدول جو
جدول جو

معنی شور درافتادن - جستجوی لغت در جدول جو

شور درافتادن
(خَ تَ)
هیجان و اضطراب حاصل شدن:
دلاور به سرپنجۀ گاوزور
ز هولش به شیران درافتاد شور.
سعدی
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(تَ بَدْ دُ کَ دَ)
گود رفتن. گود افتادن. به گودی افتادن. دور برافتادن. (یادداشت مؤلف) : و علامت وی آن است که چشم دور درافتاده باشد و پژمرده شود. (ذخیرۀ خوارزمشاهی)
لغت نامه دهخدا
(مُ عَ دَ)
به زمین افتادن. عثر. (منتهی الارب). عثار. (منتهی الارب). عثیر. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(خَ شُ دَ)
وجد و شوق حاصل شدن:
شوری ز وصف روی تو در خانقه فتاد
صوفی طریق خانه خمار برگرفت.
سعدی.
- شور افتادن دل، در تداول زنان، مضطرب شدن. دلواپس شدن. (یادداشت مؤلف). اضطراب و نگرانی یافتن
لغت نامه دهخدا